توضیحات
کتاب آکیرا کوروساوا اثر شارل تسون، به نقد و تفسیر آثار و سینمای آکیرا کوروساوا فیلمساز معروف پرداخته است. در این کتاب خواننده با مردی حساس آشنا میشود، مردی که خاطرات منقلب کننده و دردناک، او را متأثر کرده است، مردی سازشناپذیر که وسوسه زندگیاش شرافت انسانی است. دلیل عمده خشمهای او علیه همنوعان خود از همینجا ناشی میشود، خشمی که دلیل عمدهاش حماقت و تزویر مردم است. تقابل مهر و لطافت این فیلمساز بشردوست یاغی با بحرانها و تنشهای خشونت باری که گرفتار آن میشد، در فیلمهایش طنین یافتهاند.
در پیشگفتار کتاب آکیرا کوروساوا (سینماگران بزرگ) آمده است
در ۱۹۸۱، آکیرا کوروساوا، در ۷۱ سالگی، خاطرات خود را تحت عنوان همچون یک زندگی نامه ی خود نوشته به چاپ رساند. در این کتاب، با مردی حساس آشنا می شویم، مردی که خاطرات منقلب کننده و دردناک، او را متأثر کرده است، مردی سازش ناپذیر که وسوسه ی زندگی اش شرافت انسانی است. دلیل عمدهی خشمهای او علیه همنوعان خود از همین جا ناشی می شود، خشمی که دلیل عمده اش حماقت و تزویر مردم است. تقابل مهر و لطافت این فیلم ساز بشر دوست یاغی با بحران ها و تنش های خشونت باری که گرفتار آن می شد («من روحیه ی تند و عصبی مزاجی دارم»)، در فیلم هایش طنین یافته اند.
فیلم های کوروساوا، که دلبستگی عمیقی به فرهنگ کشور خویش داشت و در عین حال با فرهنگ مغرب زمین بیگانه نبود، بسیار تأثیر گذار بوده است. اگرچه راشومون، باعث کشف سینمای ژاپن در غرب شد، اما خود فیلم نیز در بر گیرنده ی رویکردهای متفاوتی درون سینمای کوروساوا هم هست. از یک سو سینمای پرهیجان، از سو گاتا سانشیرو تا سانجورو، از سوی دیگر فیلم های عظیم تاریخی، فیلم های نوآر، درام های معاصر شخصی، و اقتباس های ادبی غربی (شکسپیر، گورکی، داستایفسکی). کوروساوا هرگز میان هیجان و نظاره کردن میان کنش رعدآسا و چشم انداز آرام بخش، انتخابی قطعی نکرد. او سینماگر خوشبختی بود، و مردم پسند (کیست که هفت سامورایی ** یا تو شیرو میفونه را ندیده یا از آنها چیزی نشنیده باشد؟)، سینماگری که مورد مهر و لطافت منتقدان هم قرار داشت و جوایز بین المللی متعددی کسب کرد، از شیر طلایی در ونیز (راشومون در ۱۹۵۱) تا نخل طلا در کن ( کاگه مو شاه در ۱۹۸۰).
کوروساوا در خاطرات خود، فراتر از موفقیت بین المللی راشومون نمی رود. برای آشنایی بیشتر با او، کوروساوا پیشنهاد زیر را می دهد: «بهترین راه، مطالعه ی شخصیت هایی است که در فیلم هایم می بینید. با وجود اینکه میدانیم هیچ انسانی قادر نیست با صداقت مطلق در مورد خود صحبت کند، اما وقتی در نقش شخص دیگری ظاهر می شود، محال است که حقیقت باطنی خویش را تمام و کمال پنهان کند. حقیقت امر این است که در این حالت، انسان به طور مستقیم، بیشتر از خودش حرف می زند تا از شخصیتی که آفریده است.»
از نظر کوروساوا، انسان ژاپنی اعتقاد دارد که «اعلام موجودیت غیراخلاقی است» (انسان باید در خدمت ارباب، شوگان و امپراتور خود باشد) و «ایثار شخصی را به عنوان مناسب ترین شیوه ی زندگی» در نظر می گیرد. این طرز تفکر در واقع بقایا و مانده های فرهنگی فئودالی است که هنوز در روحیه ی مردم از بین نرفته است. از نظر کوروساوا، آزادی و دموکراسی زمانی معنی می یابند که ارزش های مثبت انسان نادیده انگاشته نشوند و سینمای او در همین راستا تلاش می کند.
کوروساوا، این بشردوست خستگی ناپذیر، بعدها اضافاتی بر این دیدگاه آورد. سینمای او تبدیل به تیغ جراحی برندهای شد که فاصله ی عظیم جهان فئودالی که لاجرم مقام انسان را به بیراهه و تباهی می کشاند (قلعه ی عنکبوتی و سپس کاگه موشا و ران) و فرایند آشنایی و کسب دموکراسی را در جهانی که به طرزی افراطی فردگرا شده است، بررسی می کند. اگر خطر جنون، فرد را تهدید می کند، در واقع دلیل آن را باید در جنونی جست و جو کرد که در ژاپن و حاکمیت آن وجود دارد.
واقع گرایی روشنگرانه و آینده بینانه ی او، در حقیقت برایند تقابلی دلخراش میان فداکاری و ایثار (سامورایی هایی که به یاری روستاییان در هفت سامورایی می شتابند از یک سو، اعلام موجودیت افراطی (دروغ در راشومون، محاسبات ناجوانمردانه در یوجیمبو) از سوی دیگر است. البته نیاز مبرم نیز می تواند در این تقابل نقش مؤثری را ایفا کند (فقرا و حاشیه نشینان)، چرا که این قشر از جامعه، آنچنان به حال خود واگذاشته شده است که راه علاجی ندارد جز اینکه رویکردی خودخواهانه به زندگی اش بدهد، و از این بابت به دل تماشاگر می نشیند. در واقع، گنجینه ی کارنامه ی سینمایی کوروساوا را تضادهای فرهنگی ژاپن مدرن تشکیل می دهد. آشتی دادن روحیه ی اصیل ژاپنی (که از سامورایی ها به ارث رسیده است) با بشردوستی، فضیلت بنیادین سینمای او را رقم می زند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.